حاج حميد آقا بهاءالديني انسان وارسته و متديّني بود و در بازار قم مغازه ساعت فروشي داشت، حدوداً چهل ساله بود که به رحمت خدا رفت، در حسينة آيت الله بهاءالديني براي او مجلس فاتحه برقرار شد طلاب و فضلا به مجلس ترحيم ميآمدند و ميرفتند. آيت الله بهاءالديني بدون توجّه به اينکه چه کسي ميآيد و چه کسي ميرود در اتاق داخل حسينيه مشغول خواندن نمازهاي مستحبّي بود و به آية شريفه « َ وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة» عمل ميکرد و از صبر و نماز استعانت ميگرفت همان طور که سیره جدش رسول الله(ص) و امیرالمؤمنین (ع) اینچنین بود که حضرت صادق(ع) فرمود: «كَانَ عَلِيٌّ ع إِذَا هَالَهُ شَيْءٌ فَزِعَ إِلَى الصَّلَاةِ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ«وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة».»
که:هرگاه برای امیرالمومنین علیه السلام، مشکل مهم دنیوی پیش می آمد به نماز پناه می برد سپس این آیه را تلاوت می فرمود:«از صبر و نماز، استعانت و یاری جویید.»
آیت الله بهاءالدینی، بعد از مقداري نماز خواندن در مجلس حاضر شدند، چند روز بعد که به خدمت ايشان رسيديم گفتم: آقا تنها هستيد؟ فرمود: قبل از شما حاج حميد آقا اينجا بود با هم گفتگو و مذاکراتي داشتيم، ساعتي گذشت حميد آقا نشسته بود گفتم: بابا! برو به کارهاي آنطرف (عالم برزخ) هم برس، باز هم همديگر را ميبينيم ان شاء الله سپس خداحافظي کرد و رفت. در ديدارهاي ديگر فرمود: حاج حميد آقا خيلي به ديدن من ميآيد که دلتنگ نشويم. آري براي اولياء خدا حجابها کنار می رود و حقايق و ملکوت جهان حتّي عالم برزخ را ميبينند.